بسیاری از افرادی که قصد یادگیری کدنویسی دارند، معمولاً به ساخت وبسایتها یا اتوماسیون کارهای کوچک فکر میکنند. اما ساخت بازیها بهعنوان یک روش جدی برای بهبود مهارتهای برنامهنویسی کمتر در نظر گرفته میشود. با این حال، حتی ساخت یک بازی ساده میتواند درسهایی به شما بیاموزد که هیچ دوره آموزشی نمی تواند.
بازیها شما را مجبور میکنند که بهطور همزمان به عملکرد، ورودیهای کاربر، ساختار برنامه، و حل خلاقانه مشکلات فکر کنید. از یادگیری نحوه سازماندهی سیستمهای پیچیده تا مدیریت بلدرنگ ( real-time )، هر بخش از توسعه بازی نوع تفکرتان را گسترش می دهد.
فرقی نمیکند توسعهدهنده وب باشید، مهندس موبایل یا فقط یک علاقه مند به کدنویسی؛ ساخت بازیها شما را به یک حلکننده مسئله قویتر تبدیل میکند.
در این مقاله، ده مهارت برنامهنویسی که در حین ساخت بازیها یاد خواهید گرفت را، معرفی می کنیم.
1. تفکر سیستمها
هر بازی مجموعهای از سیستمها است که باید با هم کار کنند. شما ممکن است یک سیستم فیزیک داشته باشید که حرکت را کنترل کند، یک سیستم رندر که تصاویر را ترسیم میکند و یک سیستم هوش مصنوعی که تصمیم میگیرد دشمنان چگونه واکنش نشان دهند.
هرکدام از این سیستمها به یکدیگر وابستهاند، اما باید به اندازه کافی از هم جدا باشند تا بتوان آنها را مدیریت و بهبود داد بدون اینکه بقیه بازی خراب شود.
این دقیقاً همان چیزی است که توسعهدهندگان در پروژههای نرمافزاری بزرگ با آن روبرو میشوند. ساخت بازی به شما کمک میکند تا طراحی ماژولار را درک کنید و بفهمید که چرا تقسیم منطق به بخشهای کوچکتر، همه چیز را برای مقیاسدهی و اشکالزدایی سادهتر میکند.
2. نوشتن کد مبتنی بر رویداد
بازیها بر اساس رویداد ها زنده اند؛ یک دکمه فشار داده میشود، یک برخورد اتفاق میافتد یا یک تایمر به صفر میرسد؛ همه اینها رویدادهایی هستند که اقداماتی را تحریک میکنند.
زمانی که کدنویسی یک بازی را شروع میکنید، بهسرعت یاد میگیرید که به صورت رویدادمحور فکر کنید. این به شما کمک میکند تا نحوه کارکرد کدهای ناهمزمان را در دنیای واقعی درک کنید.
اگر با شنوندگان رویداد جاوااسکریپت یا صفهای پیام در بکاند مشکل دارید، ساخت یک بازی کوچک راه عالی برای راحت شدن با آنها است.
3. بهینهسازی عملکرد
برخلاف وبسایتها، بازیها نمیتوانند با تأخیر مواجه شوند. حتی یک تأخیر چند میلیثانیهای میتواند تجربه کاربری را خراب کند.
زمانی که بازی مینویسید، یاد میگیرید که بهطور مداوم عملکرد را اندازهگیری کنید. شما شروع به تفکر در مورد استفاده از حافظه، بار CPU و زمان رندر میکنید.
این بهینهسازیهای کوچک به طور طبیعی به کمک تان میآید و بعداً وقتی در حال ساخت یک اپلیکیشن وب یا سرویس بکاند هستید، میدانید دقیقاً کجا باید به دنبال مشکلاتی که باعث کندی میشوند، بگردید.
4. اشکالزدایی وضعیتهای پیچیده
بازیها پر از اتفاقات غیرقابل پیشبینی هستند. ممکن است یک شخصیت بعد از دو بار پرش ناپدید شود یا یک پاورآپ دوبار فعال شود. این مسائل شما را مجبور به اشکالزدایی ساختاریافته میکند و یاد میگیرید چطور سیستمهای بزرگ را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید تا خطا را پیدا کنید.
5. مدیریت ورودی کاربر بهطور پاسخگو
زمانی که یک بازی میسازید، ورودی کاربر یکی از اصلیترین نگرانیهای شما خواهد بود. شما میخواهید که اعمال بازیکن بلافاصله احساس شوند.
این یعنی یادگیری نحوه مدیریت دستگاههای ورودی مانند کیبورد، ماوس یا بهترین کنترلرهای PC. شما خواهید آموخت که چگونه اقدامات را دوبارهکاری کنید، از تأخیر جلوگیری کنید و فشردن همزمان کلیدها را شبیهسازی کنید.
6. ساخت حلقههای بازی و موتورهای قابل استفاده مجدد
بعد از نوشتن چند بازی، متوجه خواهید شد که بسیاری از قسمتهای کد شما تکرار میشود. حلقه اصلی که دنیای بازی را بهروزرسانی میکند، هندلرهای ورودی و چک کردن برخوردها، همگی از الگوهایی پیروی میکنند.
این آگاهی منجر به یک مهارت قدرتمند میشود: انتزاع. شما شروع به ساخت فریمورکهای کوچک یا اجزا قابل استفاده مجدد میکنید که این کارهای تکراری را مدیریت میکنند.
7. مدیریت پیچیدگی از طریق اجزا
توسعهدهندگان بازی معمولاً از چیزی به نام معماری Entity-Component-System (ECS) استفاده میکنند. این یک روش برای سازماندهی اشیاء در بازی است تا آنها بدون استفاده از درختهای ارثبری سنگین رفتار خود را به اشتراک بگذارند.
8. یادگیری ریاضیای که واقعاً اهمیت دارد
بسیاری از توسعهدهندگان از ریاضی پرهیز میکنند، اما بازیها آن را کاربردی میکنند. زمانی که باید یک شخصیت را در طول یک منحنی حرکت دهید، حرکت پرتابه را محاسبه کنید یا برخوردها را شبیهسازی کنید، مجبورید از هندسه، مثلثات و وکتورها استفاده کنید.
9. تقویت حس طراحی و UX
بازی خوب «حس خوبی» دارد؛ از ارتفاع پرش گرفته تا بازخورد جمعکردن سکه. هنگام طراحی تجربه بازی، ناخودآگاه UX را یاد میگیرید و متوجه اهمیت زمانبندی، بازخورد و دسترسپذیری میشوید.
10. پذیرفتن حل خلاقانه مسائل
بازیها بهندرت بهصورت مستقیم ساخته میشوند. شما با مسائلی روبرو خواهید شد که پاسخ واضحی ندارند. شاید شما نیاز به روشی برای جعل فیزیک بدون محاسبات سنگین داشته باشید یا باید هوش مصنوعی را طوری طراحی کنید که احساس هوشمندانه بودن کند. این ذهنیت خلاق و انعطافپذیر در توسعه نرمافزار ارزشمندترین مهارت شما میشود.
نتیجهگیری
ساخت بازیها بیشتر از یک سرگرمی است. این یک دوره فشرده برای تبدیل شدن به یک توسعهدهنده بهتر است. شما کد تمیزتری خواهید نوشت، تفکر سیستمی خواهید داشت و یک حس تیز برای عملکرد و طراحی پیدا خواهید کرد. در این فرآیند شما همچنین لذت خواهید برد که انگیزه شما را بیشتر از هر سری آموزش میتواند زنده نگه دارد.
و در آخر هر پروژهای که میسازید چیزی جدید در مورد برنامهنویسی به شما میآموزد. درسها از کتابها نمیآیند بلکه از لحظاتی میآیند که با مشکلات مواجه میشوید، آزمایش میکنید و در نهایت شاهد ظهور خلقتان میشوید.





